کد خبر: 660

تاریخ انتشار: 1392-10-22 - 20:06

نسخه چاپی | دسته بندی: لینکستان (مطالب دیگران) / مطالب دیگران- سیاسی
0
بازدیدها: 1 783

الف،سهراب زند:آقای ازغدی، روحانی را کاسب نخوانیم عاقل بدانیم

چند سال گذشته بس است. لطفا با لنگه کفش و تخریب، بزرگان ما را دوباره از ما نگیرید و خام ها را بر سرنوشتمان مسلط نکنید... دکتر روحانی در جمع هنرمندان جمله ای را بیان نمودند که در نگاه اول بسیار عجیب […]

چند سال گذشته بس است. لطفا با لنگه کفش و تخریب، بزرگان ما را دوباره از ما نگیرید و خام ها را بر سرنوشتمان مسلط نکنید...

دکتر روحانی در جمع هنرمندان جمله ای را بیان نمودند که در نگاه اول بسیار عجیب است:
"تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی معناست." (۱۸دی ۱۳۹۲) خوب برای هر انسان متعهد و مقیدی این حرف بسیارعجیب است چه برسد به یک انسان مذهبی. یعنی کسی که هنر نگارگری یا آواز یا نقاشی یا سینما و... در راه خلق آثار غیر اخلاقی و گمراه کننده صرف می نماید، کارش و خودش برای جامعۀ انسانی ارزشمند است و هنرمند ارزشی و خوب لقب می گیرد؟ مثلاً فیلمی برای سرپوش گذاردن بر جنایات اسراییل ساخته شود، یا مثلا در سریالی با تحریف تاریخ جای ظالم و مظلوم عوض شود، ساختۀ هنری کسی باعث ترویج خشونت و فساد اخلاقی در جامعه گردد، آن وقت اثر آن فرد با ارزش است چون هنری است؟ کسی که آثار هنری اش مروج اخلاق و انسانیت است موجب رشد و حرکت جامعه به سمت پیشرفت در همۀ زمینه های متعالی است یا وجدان خفتۀ جامعه را بیدار می کند با کسی که آثارش چیزهایی می آموزد که قاتل پرور، بی قیدپرور، تروریست پرور و طالبانیسم پرور است قابل تقسیم بندی به با ارزش و بی ارزش نیست؟ حتی اگر از ارزش های دینی بگذریم بعید می دانم در هیچ کجای دنیا به لحاظ ارزش های اخلاقی و انسانی هم تمام آثار هنرمندان را ارزشی بدانند. در همه جای دنیا شاهد ممیزی آثار هنری هستیم مثلاً فیلم های امریکایی در اروپا خشونتش تعدیل می شود و فیلم های اروپایی در امریکا صحنه های غیر اخلاقیش تا حدودی سانسور می گردد. همین امور باعث شده تا استاد حسن رحیم پور ازغدی که از علم و فضل ایشان بسیار بهره برده ام و ایشان را از گنجینه های علمی حوزه و دانشگاه می دانم، با عصبانیت و مقداری عجله به موضع گیری صریح بپردازند و غیر مستقیم دکتر روحانی را ریاست طلب دنیاخواه و کاسبی بی دغدغه در مقابل حق و باطل بخوانند:

"من معنی این جمله را نمی فهمم که هنر ارزشی و ضدارزشی وجود ندارد! یعنی سینمایی که مروج شرک و خرافه است با سینمایی که مروج توحید و عبادت مساوی است؟ بعضی ها اصلا به این چیزها فکر نمی کنند، به دنبال چیزی هستند که برایش کف بزنند، اینها دغدغه حقیقت ندارند، دغدغه ریاست دارند. اما انبیا دغدغه حق و باطل داشتند. می گویند هنر به ارزشی و ضدارزشی تقسیم نمی شود و هنرمند ارزشی و غیرارزشی هم نداریم. یا این حرف بی معنا است و یا شرک و توحید با هم مساوی هستند. یکی کردن اینها کاسبی است."(۱۹دی ۱۳۹۲)

در نگاه اول من هم با دکتر ازغدی موافقم اما در نگاه عمیق تر و با سوال هایی جدی تر متوجه نکات ظریفی در سخنان رییس جمهور شدم.

سؤال اول - رییس جمهوری روحانی و مجتهد که عضو قدیمی مجلس خبرگان رهبری است (حدود پانزده سال) و همه او را به احتیاط و زیرکی و تدین می شناسند چگونه مطلب به این واضحی را نمی داند؟

سؤال دوم - بعضی حرف های ایشان در همان سخنرانی ناقض ظاهر این سخنشان است. مثلا:"ممیزی باید در چارچوب قانون و هدفمند باشد" خوب اگر ایشان هنرهنرمندی را غیر ارزشی نمی دانند، چرا از ممیزی شفاف دفاع می کنند؟ در جای دیگر ایشان می گویند: "یکی از خدمات انقلاب آشتی مردم متدین با هنر بود"، باز سؤال که انقلاب چه کار کرد که متدینین آشتی کردند؟ یا گفته اند: "انقلاب شرایطی را فراهم کرد که هنرمندان بزرگی که قبل از انقلاب نیز شناخته شده بودند، در فضای امن و سالم بعد از انقلاب رشد کرده و بالیدند" فضای امن و سالم یعنی چه؟ مگر تمام این موارد جز خط کشی ارزشی و غیر ارزشی است؟

اما جواب سؤال ها و جواب آقای ازغدی که فرمودند من معنی این جمله را نمی فهمم!

اگر ایشان و دیگر منتقدان، کمی به صحبت های دکتر روحانی، این روحانی فرهیخته و عاقل توجه می کردند متوجه می شدند که ایشان با زیرکی بجای اینکه برای تعداد کثیری روشنفکر و بسیاری از آنها بدبین به حاکمیت، که امادۀ فرار کردن از جملات کلیشه ای و فرمایشی هستند، با ادبیاتی متفاوت و با زبان غیر مستقیم و غیر فرمایشی، به بیان رسالت واقعی آنان پرداخته اند و آنان را متوجه جایگاه رفیعی که شایستۀ آنان است متوجه ساخته اند، لطفا دقت کنید:

"ذات هنر با مفهوم خیر و نیکی یکی است... هنر گفت‌وگو، هنر معاشرت، هنر دیپلماسی، هنر زندگی مسالمت‌آمیز، هنر زندگی بدون کینه و «هر کار بی‌عیبی» هنر است...هنر، هر کار بدون عیب است و ما همه باید تلاش کنیم هنرمندانه حرف بزنیم ...هنر و ارزش، پیوندی ذاتی دارند... هنر یعنی عروج فکر از سطح عادی به سطح متعالی؛ همانکه در عرفان و فلسفه اسلامی به عالم اعلی تعبیر می‌شود...اگر بگوییم هنر مرده را زنده می‌کند، سخنی به گزاف نگفته‌ایم،« پس تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی‌معناست». هنر یعنی ارزش و هنرمند [فرد] ارزشمندی است که با کار خلاقانه به تعالی می‌رسد و خلقت، بزرگترین مظهر قدرت خدای لایزال است، فقط در این زمینه است که فتبارک الله احسن الخالقین. هنرمند جهان را بازآفرینی می‌کند و کار او در مسیر ارزش‌های الهی است. هنرمند البته در مسیر هنر، باید با مردم، ذوق مردم و خواست مردم خود را نزدیک کند قبل از آنکه سانسور و ممیزی به دولت ها منتسب شود، خود جوامع بشری و اجتماع، اولین قدم قرار دادن چارچوب برای هنر است، عادات، رسوم، اخلاق جامعه، فهم‌ها و درک‌ها همه اینها مرزبندی‌هایی را برای هنر مشخص می‌کند."

فکر می کنم با دقت در این سخنان جواب سؤالات را گرفتیم. با تعاریف متعددی که ایشان از هنر گفته اند که به برخی از آنان اشاره شد، هنری که دکتر روحانی آن را غیر قابل تقسیم به با ارزش و بی ارزش می داند، تعریف دیگری دارد، یعنی هنری که منظور نظر استاد ازغدی بعنوان بی ارزش خطاب می گردد، از سوی دکتر روحانی اصلا هنر تلقی نمی گردد، وی فعلی را هنر می داند که که کاری بی عیب باشد با ارزش پیوند ذاتی داشته باشد، باعث عروج فکری از سطح عادی به متعالی گردد و انسان را به تعریف فلسفۀ اسلامی به عالم اعلی برساند، اموات را احیا کند، جهان خلقت خداوندی را بازآفرینی کند که احسن الخالقین است، کار وی در مسیر ارزش های الهی است، چارچوبش نه فرمایشی باشد و نه امنیتی، بلکه خود عادات، رسوم اخلاق جامعه و فهم ودرک را مشخص کند و به تعالی برساند. پس تقسیم این هنر به ارزشمندی و بی ارزشی بی معناست. وقتی هنر اینگونه شد، هنر خود ارزش است.

اما سخن آخر با اقایانی که نانشان در تخریب است!
بجای پرت کردن لنگه کفش و بهم زدن مجالس و بزرگان را به سیخ کشیدن، راه های بسیار زیباتر و منطقی تری برای دفاع از ارزش ها و انقلاب وجود دارد. میلیون ها چشم به خاطر رفتارهای شما و تبلیغات مسموم دشمنان، دیگر با بی اعتمادی به ما نگاه می کنند اما من با ادبیات امثال بهشتی، امام موسی صدرو در نهایت حسن روحانی اشنا هستم، این ها با هنرمندی و عقلانیت هزار هزار می آوردند و تهمت و ناروا می شنیدند چون انسان های خام بزرگان را درک نمی کنند، انسان های خام همیشه ساده ترین راه ها را برای حل مشکلاتشان انتخاب می کنند و انسان های بزرگ راه هایی که هنر بسیاری می خواهد که از عهدۀ همه بر نمی آید. چند سال گذشته بس است. لطفا با لنگه کفش و تخریب، بزرگان ما را دوباره از ما نگیرید و خام ها را بر سرنوشتمان مسلط نکنید...

 

+

 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود