کد خبر: 2144

تاریخ انتشار: 1348-10-11 - 03:30

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 1 111

عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران:تفکیک توان عقل را محدود می شمارد/برخورد معتدلانه جریان تفکیک با فلسفه در دوره معاصر/ سه دوره مکتب تفکیک

رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه روش اصلی دین پژوهی جریان تفکیک را می توان جداسازی قرآن و سنت از فلسفه یونان و دستاوردهای معرفت بشری دانست، گفت: این جریان در آغاز راه با فلسفه، […]

رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه روش اصلی دین پژوهی جریان تفکیک را می توان جداسازی قرآن و سنت از فلسفه یونان و دستاوردهای معرفت بشری دانست، گفت: این جریان در آغاز راه با فلسفه، رویکرد ستیزه جویانه داشت؛ لکن در دوره معاصر معتدلانه با فلسفه و اندیشه های فلسفی برخورد می کند.

به گزارش خبرنگار مهر، درباره مکتب تفکیک از زوایای گوناگون می توان سخن گفت، اما مهم این است که دریابیم این مکتب بر کدام بنیاد فکری و معرفتی تکیه کرده است. واقعیت این است که بر آوردن مبانی معرفتی تفکیکیان کاری دشوار نیست؛ زیرا علیرغم اختلاف آنان در چگونگی حجیت عقل، به ناچار همه از روش شناسی ویژه ای برای بیان عقاید خود بهره می برند. نیای فکری تفکیکیان مرحوم میرزا مهدی اصفهانی است که کتاب او تحت عنوان ابواب الهدی سند مهمی برای تحلیل اندیشه آنان به شمار می آید. در گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، به بررسی این مکتب پرداختیم که اکنون از نظر شما می گذرد.

*مکتب تفکیک توسط چه کسانی تأسیس و گسترش یافت؟

میرزا مهدی، شاگرد برجسته علامه نائینی در صدد طرح مباحث اعتقادی و معارف اسلامی خالص و ناب در سال 1340 قمری در مشهد برآمد و در این میان توانست باب جدیدی از تعارض میان عرفان و فلسفه با معارف اسلامی را بگشاید و عالمان برجسته ای، نظیر شیخ مجتبی قزوینی، میرزاجواد تهرانی، میرزاحسنعلی مروارید، شیخ محمود حلبی و ... را در مکتب خود بپروراند. وفات میرزا در سال 1365 قمری سبب شد که شاگردانش با ارائه تقریرات و کتابهای استاد مانند ابواب الهدی و مصباح الهدی و تدوین بیان الفرقان توسط شیخ مجتبی قزوینی و میزان المطالب و عارف صوفی چه می گوید توسط میرزاجواد تهرانی و تنبیهات حول المبدأ والمعاد توسط میرزاحسینعلی مروارید و توحیدالامامه توسط شیخ محمدباقر ملکی میانجی و آثار آیت الله سیدان، این اندیشه را به یک جریان فکری تبدیل کنند، البته نخستین بار اصطلاح تفکیک را استاد حکیمی مطرح و این جریان را به صورت نظام مند معرفی کرد.

گفتمان دین پژوهی تفکیک با نظری خاص، توسط برخی از روحانیون برجسته سنتی در منطقه جغرافیایی خراسان تأسیس و توسعه یافت. این شخصیتها عبارتند از: سید موسی زرآبادی(1294 ـ 1353ق)، میرزا مهدی غروی اصفهانی(1303 ـ 1365ق)، شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی(1305 ـ 1380ق)، شیخ مجتبی قزوینی (1318- 1386ق)، شیخ میرزاهاشم مدرس قزوینی(1270 ـ 1339ق)، سیدابوالحسن حافظیان(1282ـ 1360ش)، میرزاعلی اکبر نوقانی(1300ـ 1370ق)، شیخ غلامحسین محامی بادکوبه ای(م:1333ش)، شیخ علی نمازی شاهرودی(وفات 1364ش)، شیخ محمدباقر ملکی میانجی(متولد 1368ق)، حاج عبدالنبی کجوری، آیت الله مروارید(وفات 1383ش)، استاد حکیمی، آیت الله سیدان و غیره.

*این گروه چه اعتقادی داشتند؟

روش اصلی دین پژوهی این جریان را می توان تفکیک و جداسازی قرآن و سنت اهل بیت از فلسفه یونان و عرفان و دستاوردهای معرفت بشری دانست. این جریان در آغاز راه با فلسفه، رویکرد ستیزه جویانه داشت؛ لکن در دوره معاصر، معتدلانه با فلسفه و اندیشه های فلسفی برخورد می کند.

*مکتب تفکیک را به چه دوره هایی می توان تقسیم کرد؟

جریان تفکیک، یکی از جریانهای مهم دین پژوهی و فکری به شمار می آید که زائیده جریان سنتی است. این جریان از آغاز پیدایش تا دوره معاصر، تطوراتی را پشت سر گذاشته است. به نظرم می توان سه دوره را برای مکتب تفکیک فرض کرد: دوره نخست دوره مرحوم میرزای اصفهانی و شاگردانش مرحوم حلبی است. دوره دوم مکتب تفکیک توسط شاگردان دیگر میرزای اصفهانی یعنی مرحوم آقامجتبی قزوینی و میرزاجواد آقای تهرانی شکل گرفت و توسط استاد حکیمی معرفی گردید. دوره سوم با تبیینهای استاد سیدان تحقق یافت.

*چکیده اندیشه جریان تفکیک دوره اول چیست؟

دوره نخست تفکیک به مؤسسان و متقدمان این مکتب بر می گردد، یعنی مرحوم میرزامهدی اصفهانی و شیخ محمود حلبی که نسبت فلسفه و اسلام یا معارف الهی با معارف بشری را متباین دانسته اند. مرحوم میرزامهدی اصفهانی، مؤسس تفکیک می گوید: فلاسفه اسلام منهدم کنندگان اسلام اند و خادمان آن نیستند.» و «تمام دستاوردهای شریعت با همه قواعد فلسفه، تناقض دارد.» و «اصولا ابلیس با شکل برهانی قیاس خود را مطرح کرد.»

حلبی نیز فلاسفه را منکر علمی خدای واقعی می داند و تعابیر بسیار گزنده ای نسبت به عرفا مطرح می کند. مخالفت میرزای اصفهانی با عقل و تعقل برهان ان و لم به صراحت آمده است. مخالفت میرزای مهدی اصفهانی نه تنها با تعقل بلکه با تمام معارف بشری آشکار است. وی هیچ وجه جامعی میان علوم بشری و علوم الهی را نمی پذیرد و حتی علوم بشری را مباین علوم الهی می داند. میرزای اصفهانی، پرهیز از علوم اصطلاحی و علوم بشری را شرط شناخت حقیقی می داند و از آنها به موهوات علمیه اصطلاحیه یاد می کند. معارف بشری به اعتقاد وی، جهالت و ضلالت و معلومات آنها در حقیقت مجهولاتند.

*مکتب تفکیک چه تعریفی از عقل ارائه می دهد؟

مکتب تفکیک بر این باور است که عقل، حقیقتی نوری و خارج از انسان است، برای اینکه اولا ویژگی عقل، ادراک و آگاهی است. حال اگر عقل، عین یا جزء نفس باشد، نفس انسان هیچ گاه نباید غافل از خود باشد؛ در حالی که انسان در هنگام خواب از هستی خود غافل است. پس نفس، گرفتار ظلمت و عقل، موجود آگاه و با شعوری است. همان گونه که انسان در حال فراموشی و نسیان دارای نفس است. بنابراین نمی توان عین آگاهی را عین یا جزء نفس دانست. مکتب تفکیک برای اثبات ادعای خود مبنی بر غیریت با نفس به روایتی مانند «الا و مثال اعقل فی القلب کمثل سراج فی وسط البیت» و آیاتی مانند «و من لم یجعل الله له نورا فما له من نوره» تمسک می کند.

مقصود از عقل در مکتب تفکیک، عبارت از نور صریح و موجود خارجی و مجرد از ماده و عوارض ماده و خارج از حقیقت انسان و معلوم و معقولات است که خداوند بر ارواح انسانی افاضه می کند و برای دارنده اش، ظاهر بالذاته و مظهر لغیره است؛ به گونهای که به وسیله آن حسن و قبح افعال و جزئیات شناخته می شود. این نعمت الهی، حجت ذاتی و الهی داشته و معصوم بالذات و ممتنع الخطاء است. برخی از بزرگان تفکیک برای اثبات حجیت بالذات عقل به استحاله دور و تسلسل تمسک کرده اند. حجیت ذاتی عقل، به نظر این طایفه منافاتی با خطای عال به جهت بهره نبردن از عقل و غلبه هوای نفس ندارد. حقیقت علم و عقل در این مکتب، یکی است و اختلاف آن دو، به این است که حقیقت نوری را از جهت کاشفیت حسن و قبح اشیاء که موجب حسن و قبح آنها گردد، تعبیر به عقل نمایند و این حقیقت نوری را از جهت ظهور به ذات و مظهریت اشیاء علم نامند.

مکتب تفکیک، یقین و قطع منطقی را تنها افاده کننده علم حصولی دانسته و سنخ و حقیقت آنرا امری نوری و ظاهر بذاته و مظهر لغیره نمی داند و بر این باورند که این یقین، توان کشف از ذات خود را ندارد، چه رسد به اینکه بخواهد معلومش را آشکار سازد. وقتی حجیت قطع منطقی، ذاتی نباشد، باید از طریق دیگر و حجیت ذاتی دیگری یعنی نقل و شرع، حجیت آن اثبات گردد.

میرزای اصفهانی با عقل منطقی و فلسفی و قواعد آن مانند علیت و سنخیت و جعل وجود یا ماهیت، مخالفت کرده و بر این اساس روش برهانی را برای معرفت الهی ناتمام می شمارد و معرفت خداوند متعال را فطری و بدیهی نه استدلالی معرفی می کند. برای اینکه وجود خداوند، امری مشکوک و مجهول نیست تا محتاج اثبات و اقامه برهان إنِّ و لّم باشد.

*تفکیکی ها ریشه های دیدگاه خود را به چه چیزهایی منسوب می کنند؟

میرزا اصفهانی، تنها یقین حاصل از کتاب و سنت را حجت دانسته و حجت یقین در اصول و فروع را ذاتی نمی داند. میرزا اصفهانی، گفتمان خود را برخلاف گفتمان فلسفه و عرفان، گفتمان اصحاب ائمه(ع) و فقها و اسلام اصیل می داند. به گمان وی، اصحاب ائمه با این گفتمان از اهل فلسفه و عرفان اعراض کرده و به بطلانش فتوا می دادند. این ادعای تفکیکیان بی بدیل و خالی از اثبات است؛ زیرا مراجعه به آثار و سخنان بزرگانی مانند هشام بن حکم و مؤمن الطاق و فضل بن شاذان و شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و غیره نشان می دهد که به بدیهیات عقل نظری و عقل عملی اعتقاد داشته و با استفاده از بدیهیاتی مانند اصل استحاله تناقض و اصل علیت به ارائه براهین اثبات وجود خدا همچون برهان حدوث می پرداختند و به کارگیری این روش معرفتتی که مخالف تفکیک دوره اولیه است، برگرفته از سخنان اهل بیت(ع) است.

*آیا دیدگاه مکتب تفکیک ریشه در اندیشه مسیحیت دارد؟

دیدگاه مکتب تفکیک متقدم بسیار شباهت با ترتولیان و نص گرایان و ایمان گرایان مسیحی همچون آگوستین و آنسلم دارد، که بدون تفکر عقلانی، مردم را به ایمان دعوت می کردند. سخنان گفتمان تفکیک متقدم نشان می دهد که معرفت عقلی به معنای پذیرفته شده این مکتب به نص گرایی بر می گردد.

قواعد منطق که توسط میرزای اصفهانی انکار می شود، زائیده فطرت آدمی اند که طبیعت هر انسانی بدان دست می یابد، حال چگونه مدعیان فطرت به نفی امور زائیده فطرت می پردازند. علاوه بر اینکه قواعد منطقی و معرفت شناختی به گونه ای هستند که منکرش به ناچار در مدلل ساختن انکارش باید به آن رو آورد؛ توضیح اینکه منکران شکل اول قیاس یا قیاس استثنائی ناچارند به همین شکلها تمسک جویند و منکران اصل تناقض نیز در نفی محال بودن اجتماع نقیضین یا تشکیک در آن به همین اصل تمسک می جویند.

بزرگان مکتب تفکیک برای حجیت ذاتی عقل به استحاله دور و تسلسلی تمسک کردند که خود آنها به اصل تناقض نیازمندند. بنابراین حجیت عقل منطقی (به لحاظ شکل و محتوا) ذاتی است و انکارش مستلزم اثبات است. علاوه بر اینکه آیات قرآن و روایات برای اثبات وجود خدا و توحید نیز به براهیم حصولی تمسک کرده اند. به ویژه اینکه مکتب تفکیک بر معرفت فطری تأکید می ورزد و بر این باور است که تنها راه تحصیل این معرفت، هدایتگری پیامبران است.

*پس روشهای کسب معرفت نزد تفکیکیها چیست؟

یکی از روشهای کسب معرفت نزد مکتب تفکیک، فطرت است؛ البته بدون اینکه به تبیین و تعریف فطرت بپردازند. مرحوم اصفهانی در مقام استدلال به قیاس استثنائی تمسک می کند و می گوید: اگر مبنای شریعت نبوی بر معرفت اکتسابی بود باید انسانها را به آن فرامی خواند تا از طریق برهان، معرفت اجمالی و تفصیلی را فراگیرند. معرفت فطری به تذکر و تنبه حاجت دارد.

معرفت حسی، یکی دیگر از روشهای معتبر نزد تفکیکیان است. مدافعان این مکتب اعم از دوران گذشته و معاصر بر حجیت این روش اصرار می ورزند و امور حسی را جزء حجتهای فطری عقلایی می شمارند و حجیت خبر ثقه را مبتنی بر معتبر دانستن ادراک حسی دانسته اند.

*آیا تفکیکیها هیچ گونه عقلی را نمی پذیرند؟

نزد تفکیکی ها، عقل نیز از روشهای معرفت است، اما عقلی که توسط پیامبران تأیید شده باشد و از آن به عقل سلیم مستقیم تعبیر می شود، البته آسانترین راه برای کشف مستقلات عقلیه، مراجعه به فرمایشات پیامبران است. بر این اساس قطع و یقین حجیت ذاتی ندارد، مگر اینکه از طریق کتاب و سنت باشد، زیرا مقدمات یقینی بر یقین غیر نوری استوار است و امکان کشف مطابقت آن با واقع منتفی است، البته عقلا به لحاظ کاربردی و عملی به قطعیات و علوم حصولی خود عمل می کنند ولی نباید این کارکرد عملی را به معنای مطابقت با واقع دانست.

مکتب تفکیک نه مشرب اخباری گری افراطی را ـ که مطلقا به نفی عقل می پردازد ـ قبول دارد و نه با مرام عقلگرایی فلسفی همراه است، بلکه می خواهد راه میانه ای را طی کند که عبارت است از عقل توری و عقل تأیید شده کتاب و سنت. عقل نوری به تعبیر میزامهدی اصفهانی، ظاهر بالذات است و حیث ذاتی آن این است که خوب و بد افعال اختیاری و واقعیتهای خارجی را کشف می کند. این معنای عقل برگرفته از شریعت است که با عقل فلسفی مغایرت دارد؛ زیرا عقل فلسفی با نفس انسانی اتحاد دارد در حالی که عقل نوری، مجرد است و نفس مادی و ظلمانی است و قیام عقل نوری برای نفس قیام صدوری است.

اهل تفکیک، عقل فطری را عقل فلسفی می دانند. واقعیت عقل فطری، امری نوری و مجرد و بسیط و مستقل بالذات است. اگر انسانی به خداوند سبحان و پیامبرش ایمان آورد، به اندازه بهره مندی از ایمان و عمل صالح از نور عقل بهره خواهد برد و این عقل، حجیت ذاتی دارد و امور دیگر باید به آن ارزیابی گردد که در غیر این صورت، تسلسل لازم می آید البته این عقل تنها در اثبات وجود خدا و ضرورت بعثت پیامبران و حسن و قبح افعال برای ورود به شریعت کاربرد دارد و عقل فطری پس از پذیرش شریعت باید در خدمت آن به ابزار فهم دین بپردازد، اما عقل فلسفی نه در مرتبه قبل از شریعت مصون از خطاست به دلیل اختلافات فراوان فلاسفه و نه قابلیت اعتماد را بعد از پذیرش شریعت دارد به دلیل واسطه مفهومی میان عالم و معلوم.

*دوره دوم مکتب تفکیک از چه زمانی آغاز می شود و دارای چه ویژگیهایی است؟

دوره دوم مکتب تفکیک توسط استاد محمدرضا حکیمی در کتاب مکتب تفکیک معرفی شده است. اصحاب مکتب تفکیک بر فهمی خالص از علم وحیانی و معارف آسمانی و تربیت و سیاست قرآنی و حدیثی اصرار می ورزند. به ترکیب مکتبهای ترکیبی و تأویل فلسفه های تأویلی که انسجام یابی مبانی آنها جز با تأویل آیات و آرا میسر نیست، به هیچ روی نمی گروند و خلاصه آنکه زلال علم قرآنی و حدیثی را از آمیخته شدن با دیگر جریانها پاس می دارند. مکتب تفکیک یعنی آن جهان بینی و جهان شناسی و نظام شناختی و دستگاه فکری و مبنای اعتقادی و سیستم تعقلی که میان مفاهیم و اصطلاحات بشری یا ممتزج از سویی و معارف خالص الهی و آسمانی متخذ از کتاب و سنت از سویی دیگر تفاوت قائل است و فرق می گذارد.

مکتب تفکیک نه با عقل مخالف است و نه با فلسفه. طرفداران این دوره، تباین و تناقض میان دین و فلسفه و عرفان را نمی پذیرند. تفکیکیان به اعتبار پیروی از وحی، از عقول دفائنی و دست نخورده بهره می برند که اعماق عقل است و دیگران از سطوح عقل یا عقل ابزاری استفاده کرده اند. مکتب تفکیک اعتدالی، میان عقل ابزاری و عقل انواری تفاوت می گذارد.

هدف این مکتب، از نظر گرایش اعتدالی، خالص ماندن شناختهای قرآنی و سره فهمی معارف اسلامی به دور از تأویل و مَزج با افکار و نحله ها و برکناری از تفسیر به رأی و تطبیق و مصون ماندن حقایق و اصول وحیانی و در نیامیختن و مشوب نشدن با داده های فکر انسانی و ذوق بشری است.

توضیح اینکه معارف و شناختها به طور کلی به دو بخش تقسیم می شوند: معارف و شناختهای خالص و معارف و شناختهای ممتزج، معارف خالص نیز به معارف خالص قرآنی، معارف خالص فلسفی و معارف خالص عرفانی قابل تقسیم هستند و معارف ممتزج نیز به معارف قرآنی ـ فلسفی، معارف قرآنی ـ عرفانی، معارف قرآنی ـ کلامی، معارف فلسفی ـ عرفانی، فلسفی مشائی ـ عرفانی، فلسفی اشراقی ـ عرفانی، فلسفی فلوطینی ـ عرفانی و فلسفی عرفانی ـ قرآنی تقسیم می شوند.

*مکتب تفکیک اعتدالی در تبیین نظریه های خود به چه جریانهایی توجه دارد؟

مکتب تفکیک اعتدالی در تبیین نظریه خود به جریانهای سه گانه وحی (دین و قرآن)، عقل (فلسفه و برهان) و کشف (ریاضت و عرفان) نظر می کند، اما بخشی از علوم تجربی، در مقوله صنعت داخل است، نه علم و آنچه از این علوم به صحت پیوسته باشد، از نظر معارف شناسی در خور توجه است؛ به ویژه برای درک آیتیّت اشیاء که در آموزه های وحیانی بر این امر تأکید بسیار شده است. جریان نخست سخن آخر را درباره معرفت شناسی و حقیقت شناسی وحی دانسته؛ چنانکه جریان دوم، عقل و جریان سوم کشف را واپسین سخن معرفی می کنند. به همین دلیل جریان دوم و سوم به مدد تأویل به توجیه داده های مکتب خود و تطبیق آن با مکتب نخست می پردازند و به تعارض و تضاد اعتراف نمی کنند.

اصحاب تفکیک در این دوره به هیچ روی، منکر واقعیتی بنام فلسفه اسلامی یا عرفان اسلامی نیستند؛ بلکه به وجود فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی مانند طب، ادبیات و معماری اسلامی و امثال آن معترفند و تمدن اسلامی را باور دارند؛ فلسفه، عرفان و تمدنی که در عین برخورداری از میراث پیشین فلسفی و فکری بشری و علوم اوایل، با حضور در فضای اسلامی و استفاده از مایه های اسلامی بسیار غنی تر و ژرفتر شده است و آنها را دیگر نمی توان به طور کامل، یونانی یا هندی یا اسکندرانی و امثال آن شمرد؛ بلکه باید گفت: فسلفه مشائی اسلامی یا فلسفه اشراقی اسلامی؛ ولی باید بحث شود که انسان و جامعه قرآنی و مدینه تعالی که قرآن می خواست با نظارت معصوم بسازد، با آنچه در دامن خلافتها و حکومتهای اسلامی تحقق یافت فرسنگها فاصله دارد.

*استاد حکیمی چه ویژگی هایی را برای مکتب تفکیک مد نظر خود بر می شمارد؟

مکتب تفکیک، مکتب تعطیل نیست؛ بلکه مکتب تفکیک است یعنی می گوید: فلسفه و عرفان به طور کلی دو راه جدا از قرآنند. حال روشن می گردد که این مطلب (تنافی علوم بشری با علوم الهی) با سخنان استاد حکیمی منافات دارد که می گوید: سخن در تباین کلی نیست، بلکه سخن از عدم تساوی کلی است و بر متعقلان روشن است که توجه به این عدم تساوی کلی و رسمیت جدی دادن به آن روش که مکتب نفکیک بر آن تأکید می کند در کسب معارف عالیه، رکنی بنیادین است.

*منابع دین شناسی تفکیکیها پس چیست؟

منابع دین شناسی نزد مکتب تفکیک، استناد و تعقل است. اهل بیت(ع) در فهم قرآن مدد می رسانند، زیرا قرآن صامت به مترجمان ناطقی نیازمند است. تعقل وحیانی نیز در کسب معارف راستین وحیانی و پاکسازی از هرگونه پیش فرضها و توهمات ضرورت دارد.پس فهم قرآن و روایات، باید فهمی تعقلی و استدلالی و استقلالی باشد، ولی مقصود از تعقل در این مدل دین شناسی، تعقل فطری است یعنی تعقلی که کتاب و سنت بر آن تأکید و دعوت کرده است که با مدل های دیگر تعقل تفاوت دارد؛ زیرا فلسفه و تعقل فلسفی یکی از شعبه های تعقل خاص و تعقل خاص یکی از شعبه های تعقل عام است. پس تعقل نه به معنای لغوی و نه به معنای اصطلاحی و نه به لحاظ مصداق به معنای فلسفه نیست. عقل فیلسوف و عارف و فیزیکدان و غیره، عقل غیر فطری است.

حال که شالوده مکتب تفکیک بر به کارگیری عقل و بهره وری از تعقل نهاده شده است. بنابراین استفاده کامل از عقل به ویژه در طلب معارف و تکمیل اصول اعتقادی و خودسازی انسانی چیزی نیست که پیروان قرآن و اهل بیت(ع) کمترین کوتاهی در آن باره روا داشته باشند؛ در نتیجه هیچ گونه شائبه ای از نوع اخباری گری یا تشابه و تقارب با مسلک ظاهری یا مذهب حنبلی در آن نیست، ولی از آن رو که سطح علم قرآنی و علم معصوم در تبیین حقایق، بالاترین سطح است، هر جا به نظریه مخالفی رسیدیم نظریه را تأویل می کنیم نه قرآن و کلام معصوم را؛ بنابراین خود عقل به نابسنده بودن خویش و نیازمندی اش به آموزش و فراگرفتن حکم می کند؛ چنان که برخی از حقایق عالم هستی در شعاع عقل قرار ندارند.

نتیجه آنکه آنچه از قرآن تفکیک شده، فلسفه به صورت نظام خاص فکری و دستگاه ویژه شناختی (نه تعقل به معنای خردورزی و استفاده از نیروی عقل) است و تفکیک یا نفی فلسفه، مستلزم نفی عقل نیست. فلسفه، کل محتوای عقلی بشر نیست و حضور چندین مکتب فلسفی کهن و نو در تاریخ انسان، دلیل آن نیست که همه نیروی عقل انسانی به کار گرفته شده باشد.

زمانی که بشر بتواند همه حقایق الهی در کتاب و سنت را بدون تحریف و تأویل و درک و در نظام تعقلی کامل عرضه کند می توان گفت: از نیروی عقل استفاده ای در خور کرده است. تعالیم مفسران راستین قرآن نیز سرشار است از توجه دادن به عقل و ضرورت استفاده از آن، تا جایی که خرد، حجت باطنی شمرده شده است و به تعبیرهای گوناگون از عقل و بهره وری از آن سخن گفته شده و مورد ستایش واقع گشته است و از همین جاست که برای ادراک همه حقایق هستی به دو هادی نیاز می افتد: عقل و پیامبر، هادی(حجت) باطنی و هادی(حجت) ظاهری یعنی هادی و حجتی که در درون خود انسان است و باید به آن توجه کند و از آن پیروی نماید و حجتی که در بیرون است و باید آنرا بجوید و پیشرو و معلم خویش قرار دهد. به طور مثال عقل با قواعد خود، بقای روح و نوعی معاد روحی و مثالی را می پذیرد و به اثبات می رساند، لیکن به خودی خود از رسیدن به معاد ناب که معاد عنصری است ناتوان است.

*پس به طور خلاصه ارکان مکتب تفکیک چیست؟

خلاصه ارکان مکتب تفکیک عبارتند از: سنخ برخورد مکتب تفکیک یا فلسفه، غیر از سنخ برخورد کسانی از نوع ابوحامد غزالی است. مکتب تفکیک ، مکتبی معتقد به ضرورت علم اصول و مبانی قویم اجتهاد و ضدیت با اخباری گری است. مکتب تفکیک متقدم و افراطی به شدت ضد فلسفه و تعقل فلسفی است ولی تفکیک متأخر و اعتدالی، موجودیت فلسفه اسلامی را می پذیرد و اندیشه فلسفه پویا را مردو نمی شمارد و به حذف آن فتوا نمی دهد و بر خواندن و دانستن آن (برای واجدان شرایط) تأکید می کند. مکتب تفکیک متأخر و اعتدالی به حکم عقل و نقل بر تعقل (به کارگیری عقل و بهره وری از نیروی آن) تأکیدی بنیادی دارد؛ اما توان عقل را محدود می شمارد و تعقل را به تعقل فلسفی یا به روش فلسفه ای خاص منحصر نمی داند.

مکتب تفکیک از همگان می خواهد تا نیک بیندیشند تا از ژرفکاوی در آنچه گفته می شود، چشم نپوشند و از تقلید در عقلیات به سختی بپرهیزند و از استقلال نظر و رسیدن به درک و دریافت اجتهادی و مستقل، فاصله نگیرند. مکتب تفکیک متأخر و اعتدالی هیچ ارزش فکری و معارفی را انکار نمی کند، بلکه ارزیابی اجتهادی و کارایی و صحن آنرا مشخص می نماید. مکتب تفکیک استقلال آموزه های قرآنی و استغنای معالم وحیانی را پاس می دارد و با تأویل و تحریف مخالفت می ورزد.

 

منبع:مهر +  

 

چکیده مطلب از خبرانلاین اینجا

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود