کد خبر: 3357

تاریخ انتشار: 1348-10-11 - 03:30

نسخه چاپی | دسته بندی: لینکستان (مطالب دیگران) / مطالب دیگران- سیاسی
0
بازدیدها: 1 116

چرا تطهیر سوابق انگلیس؟! / دکتر غلامعلی رجایی

چکیده:   من دراین تردیدی ندارم که همین آقایان اگر روزی نظرمثبت رهبری را دراین باره بشنوند تمام استدلالهای خود را درجهت نفی مذاکره با امریکا فراموش خواهند کرد و در جهت اثبات آن سخن خواهند راند. […]

چکیده:

 

من دراین تردیدی ندارم که همین آقایان اگر روزی نظرمثبت رهبری را دراین باره بشنوند تمام استدلالهای خود را درجهت نفی مذاکره با امریکا فراموش خواهند کرد و در جهت اثبات آن سخن خواهند راند.

 

انگلیس سابقه ای قابل قیاس با آمریکا در برخورد با ایران ندارد (!)"

این فرازی از نوشته آقای حسین شریعتمداری در یادداشت نقد گونه وی در مورد اظهارات اخیرآیت الله هاشمی رفسنجانی در باب امکان مذاکره با امریکاست قصد داوری ندارم ولی شاید از این بهتر نتوان سابقه زشت وعملکرد ننگین استعمار پیرانگلیس را درایران تطهیر کرد.

البته اینکه دامنه نقد دامن بزرگان – والبته همه بزرگان نه بعضی از آنان را – دربربگیرد باید خدا را شکر کرد.می ماند انگیزه وادبیات نقد منتقد که معمولا مخاطب بهترین داور در باره آن است.

هرچند بنا نداشتم درباره مناقشه اخیر بعضی ها با آیت الله هاشمی رفسنجانی در مورد اظهارات اخیر وی در باب نامه وی به امام در ممکن بودن مذاکره با امریکا سخنی بگویم اما وقتی فراز ذکر شده را در یادداشت آقای حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان دیدم بعنوان یک دانش آموخته تاریخ نتوانستم ساده ازآن رد بشوم.

چند شب پیش هم که در جلسه ای با یکی از بزرگان بودیم با اطمینان کامل می گفت رضا شاه را روشنفکران بر سر کارآورده اند! جالب اینکه ایشان که معلوم شد اندک دانشی از تاریخ ندارد به اعتراض من که: پس نقش مستقیم انگلیس در روی کار آوردن رضاخان که خود انگلیس اعتراف کرده چه می شود ،اعتنایی نکرد و بحث اش را ادامه داد!

واقع مطلب این است که فعلا سرتاریخ دراین مملکت بی کلاه مانده است وهرکس هرچه دلش خواست وبخواهد، می گوید! شاید یک دلیل آن این باشد که درنظر بعضی ها تاریخ بظاهرزبانی ندارد تا از خود دفاعی بکند غافل از آنکه این بی زبانی بهترین زبان است چون هرکس بر خلاف حقیقت و واقعیت سخنی بگوید و حرفی بزند، آبروی خود را - و نه تاریخ را- برده است.

پرده داران حریم حرمت تاریخ هم که سالهایی ازعمرشان را در محضرآن گذرانده اند غالبا ومعمولا به دلیل سنگینی هزینه های سیاست درایران اسلامی زبان درکام نهاده اند.

بعضی ها که فعلا در دانشگاهند، ازآن بیم دارند که مبادا با اندک ورود به چنین عرصه هایی اگر پایشان به اوین باز نشود ،درسیر تبدیل استادیاری شان به دانشیاری یا دانشیاری شان به استاد تمامی، توسط هسته ای که در این زمینه مسولیتی بردوش دارند، وقفه ای ایجاد گردد.

دو هفته قبل ازعید یکی از دوستان اساتید تاریخ با ناراحتی می گفت در بررسی پرونده اش از او پرسیده اند که چرا نام دخترش را ...گذاشته است و بجای آن، نام زهرا یا فاطمه یا طاهره یا خدیجه را ....برای او انتخاب نکرده است؟!

وی با عصبانیت می گفت: به آنها گفتم: آخر نام دختر من به شما و ارتقای رتبه علمی من چه کاری دارد؟.

از مطلب دور شدم و شاید هم نزدیک !.بگذرم!

در باره نادرستی این سخن نماینده ولی فقیه و سرپرست موسسه کیهان در باب غیر قابل قیاس بودن عملکردانگلیس با امریکا - چه به لحاظ قدمت دشمنی وچه عمق ودامنه و چه نتایج و دستاوردها و... ،- بحث آن قدر روشن است که نیاز به استد لال ندارد.

کاش آقای شریعتمداری سری به اوراق تاریخ می زد و اینگونه سطحی وغیرواقع بینانه درمورد آسیب هایی که انگلیس در ایران از زمان صفویه تا کنون بر پیکره سیاستهای ما وارد آورده است ، سخن نمی گفت و با بزرگ نمایی سیاستهای پلید امریکا در این 60 سال اخیر با غیرقابل قیاس دانستن آن بطورغیرمستقیم زبان به تطهیرعملکرد انگلیس نمی گشود.

شاید هم ایران دوره زند و قاجار و حتی پهلوی اول از نظرایشان اهمیت ایران کنونی را نداشته باشد!

اگرهم ایشان وقت این کار را نداشته تا ارتیاط ایران و انگلیس را به تمامی مطالعه کند لااقل سری به دوره کوتاه زند می زد تا ببیند ایران دوره کریم خان زند ازشرارتهای یک شرکت تجاری انگلیسی بنام کمپانی هند شرقی چه ها که نکشیده و در زمینه سیاست و بویژه اقتصاد - تجارت خارجی - چه آسیبهایی را که متحمل نشده است و ببیند چگونه کشورهای عربی مستقردرسواحل پس کرانه های جنوبی خلیج همیشه فارس توسط سیاستهای استعماری انگلیس واین شرکت مثلا تجاری پدید آمده اند تا جایی که این شیخ نشینهای تابع دولت ایران بدلیل ضعف نیروی دریایی ایران در دوره نادر شاه و کریم خان که ازصفویه دچار آن بود با حمایت مستمر انگلیس چهار نعله به سوی خود مختاری و در نهایت استقلال پیش رفتند.

اگر هم ایشان فرصت مطالعه دوره قاجار را ندارد تا ببیند چگونه هرات وافغانستان وکشورهای آسیای میانه در نتیجه سیاستهای استعماری انگلیس و بی تدبیری شاهان بی خرد و دولتمردان نادان و وابسته قاجار از ایران جدا شدند، لا اقل سری به استناد منتشره وزارت خارجه انگلیس در باره واقعه ی کودتا مانند 28 مردادسال 1332 بزند تا ببیند امریکای تازه پا گذاشته به دوران استعمارجدید بدون مشارکت وتلاشهای نیروهای انگلیس درداخل وخارج از ایران، نمی توانست شاه ازکشور فرار کرده را به کمک زاهدی ها و شعبان بی مخ ها به تهران باز گرداند تا وی سلطه 25 سال دیکتاتوری خود را با شدت هرچه بیشتری ادامه دهد.

با اینکه بارها گفته ام مقایسه تاریخی امر درستی نیست ولی برای تقریب مطلب در ذهن ناچار به مقایسه ای هستم. من نمی دانم اگر کسانی در باره نامه آقای هاشمی به امام در باب بی ضرر بودن مذاکره با امریکا - که از این پیشنهاد هرگز بوی سازشی به مشام نمی رسد- موافقتی ندارند اگر در زمان امام حسین بودند به درخواستهای مکرر امام از عمر بن سعد و ملاقاتهای ایشان با وی در بین دو سپاه – بین الحرمین فعلی- چگونه قضاوت می کردند؟

معلوم نیست چرا بعضی ها با منزلتی که جناب هاشمی نزد رهبری دارد که نمونه بارز آن در تمدید حکم اخیر ریاست وی بر مجمع تشخیص مصلحت نظام دیده می شود – صرف نظر از منزلت والا و بی مانند ایشان نزد امام – هنوز بی تابانه حذف ایشان را از نظام آرزو می کنند؟

سخنی در باره مقطعی ازگذشته زده شده که می توان آن را به نقد نشست. وقتی می توان ازموسسه تنظیم ونشرآثارامام که هر گز در باب اظهار مواضع امام نرمشی در برابرهیچ کس ازخود نشان نداده و همواره در بیان حقیقت کوشیده است ،خواست دراین مورد به داوری بنشیند- البته اگرداوری این موسسه را قبول داشته باشند!- زدن طعن و اتهام نیمه نویسی تاریخ به هاشمی محبوب امام، به چه معناست؟ مگرجز با زبان طعن و اتهام نمی توان سخن گفت؟

آیا با این گونه داوری در باره اظهارات هاشمی توسط امثال شریعتمداری، نمی توان به نسل جوان و سایرین حق داد حتی در باره اظهارات مثبت وی در باره این وآن هم به دیده تردید نگاه کنند و در این صورت از تاریخ انقلاب چه باقی می ماند؟

فارغ ازاین مناقشه ،بنظرمن در دیدگاه آقایان، بحث درستی یا نادرستی مذاکره با امریکا درمقطع کنونی مساله دوم است! مساله اصلی و اول هاشمی است .

من دراین تردیدی ندارم که همین آقایان اگر روزی نظرمثبت رهبری را دراین باره بشنوند تمام استدلالهای خود را درجهت نفی مذاکره با امریکا فراموش خواهند کرد و در جهت اثبات آن سخن خواهند راند.

... مساله ، خوب یا بد بودن مذاکره با امریکا نیست.بخواهیم یا نخواهیم امریکا با ما و ما با امریکا کار داریم وتا مدتها با امریکا در باب پس دادن هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی، بستن تنگه هرمز یا بحث هسته ای و.. لااقل مذاکره مکاتباتی خواهیم داشت.اگر بناست آبرویی درمذاکره رو در روی ما با امریکا از ما برود، با همین استدلال لابد بخشی ازآن درمذاکره مکتوب ما وامریکا از بین رفته است.پس بحث مذاکره مکتوب وغیر مکتوب نیست نکته مهم و بسیار تامل برانگیزاین است که بعضی – که طیفی از احمدی نژاد تا....را در برمی گیرند- تلاش دارند درعمل یا با دستاویز قراردادن برخی گفته ها و رویدادها – و ازجمله قضیه اخیر- به دنبال قرار دادن چهره های محبوب و برجسته نظام- مثل هاشمی با آن سوابق روشن ودرخشانی که هیچ کس قادر به انکار یا کتمان آنها نیست- در برابررهبری، به تضعیف موقعیت تخریب شخصیت و در نتیجه حذف آنها بپردازند. چرایش را شاید همه ندانند.

چرایش این است که اگر- البته بنا به توهم بعضی ها- روزی هاشمی وخاتمی و موسوی اردبیلی و سید حسن خمینی و....از گرد رهبری رانده و از کشتی نظام وانقلاب پیاده شوند ،آنگاه .....

کیست که نداند هاشمی و خاتمی و خمینی و.. به رغم این همه بی مهریها ودشنامها و اتهامها وطعنها و تضعیف و تخریب شخصیت آنان، هنوز و هنوزنگران سرنوشت نظام و دلسوز رهبری هستند؟

اگرکسی دراین تردیدی داشته باشد، باید در میزان خرد خود تردید کند.

**

لازم به ذکر است حسین شریعتمداری در یادداشت خود آورده بود:

مقایسه آمریکا با چین و روسیه و انگلیس هم قیاس مع الفارق است زیرا درگیری اصلی ایران اسلامی با آمریکا بوده و هست و دیگر کشورهای مورد اشاره در اظهارات آقای رفسنجانی نه سابقه ای قابل قیاس با آمریکا در برخورد با ایران داشته و دارند و نه از رابطه و مذاکره در پی رسیدن به اهدافی هستند که آمریکا دنبال می کند بنابراین رابطه و مذاکره با آنها می تواند در چارچوب عزت و حکمت و مصلحت صورت پذیرد و چنانچه وارد فازی نظیر آمریکا شوند- که نمی توانند- به یقین با برخورد مشابهی از سوی ایران اسلامی روبرو خواهند شد.

 

منبع:

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود