کد خبر: 4086

تاریخ انتشار: 1390-11-27 - 16:44

نسخه چاپی | دسته بندی: لینکستان (مطالب دیگران) / مطالب دیگران- سیاسی
0
بازدیدها: 1 428

روحانیت ستیزی در شمایل جدید / عبدالرحیم اباذری

چکیده: حال که در آستانه انتخابات هشتمین دوره ی مجلس شورای اسلامی هستیم، جا دارد مسئولان دلسوز نظام، علمای اعلام و مراجع عظام، چاره ای بیاندیشند،استادان متعهد حوزه و دانشگاه، سخنوران ونویسندگان دردمند […]

چکیده:

حال که در آستانه انتخابات هشتمین دوره ی مجلس شورای اسلامی هستیم، جا دارد مسئولان دلسوز نظام، علمای اعلام و مراجع عظام، چاره ای بیاندیشند،استادان متعهد حوزه و دانشگاه، سخنوران ونویسندگان دردمند نگذارند بیش از این خناسان، نااهلان ونامحرمان به بدنه ی نظام اسلامی رخنه کنند وانقلاب و نظام را که حاصل خون هزاران شهید ومجروح وجانبازاست به سرنوشت تلخ مشروطیت گرفتار نمایند.

 

در نهضت مشروطه وقتی سه شخصیت بزرگ روحانی:آیت الله طباطبایی،آیت الله بهبهانی وآیت الله شیخ فضل الله نوری کنار هم بودند، این حرکت هم چنان پرنشاط ومنسجم به راه خود ادامه می داد، موانع ومشکلات را کنار می زد وهر روز بیش از روز دیگر به اهداف وآرمان هایش نزدیک تر می شد.هر کدام از این سه شخصیت دارای نقاط ضعف وقوت بودند،اما چون در کنار هم و برای هم بودند، نقاط ضعف تحت الشعاع قرار می گرفت . طباطبایی و بهبهانی اگر چه در سیاست و تیزبینی به مرتبه ی شیخ فضل الله نمی رسیدند ولی در میان مردم از پایگاه معنویِ بالایی برخوردار بودند و این سرمایه بزرگی برای نهضت محسوب می شد. شیخ فضل الله هم بر عکس با همه سیاست مداری و تیزهوشی و آشنایی به ترفندهای دشمنان، در میان مردم شناخته شده نبود، لذا مقبولیت چندان مردمی نداشت و تنها رجال سیاسی و خواص حوزوی از مقام علمی و منزلت سیاسی و اجتماعی او آگاهی داشتند.

بنابر این وجود و حضور هر سه شخصیت در راس نهضت مشروطه بسیار مغتنم و تاثیرگذار بود. در سایه همین اتحاد وهم دلی، حرکت انقلاب مشروطه جان گرفت، پیروز شد ودستاورد های ارزشمندی را برای مردم و کشور به ارمغان آورد.اما مشکل از آنجا آغاز شد که تعدادی از روشنفکران فرنگ رفته و مروجان تفکر سکولاریسم با فریب مردم و شیطنت خاص به صفوف انقلابیون واقعی رخنه کردند، بر سر سفره ی آماده ی نهضت نشستند ودر صدد تاراج اهداف و آرمان های مقدس بر آمدند و در ادامه به عنوان نماینده ی مردم، وارد مجلس شورای ملی شدند.

در این مرحله شیخ فضل الله نوری با هوشیاریِ ستودنی، خطر را دریافت و در مقابل این انحراف ایستاد و مشروطه مشروعه را عنوان کرد، اما آن دو سید بزرگوار نتوانستند یا نخواستند این خطر را جدی بگیرند و هم چنان بر مشروطه مطلقه اصرار نمودند.از این تاریخ اختلافات وزاویه ها آغاز شد و روحانیت تهران و شهرستان ها را به دو گروه مشروطه خواه و حامیان مشروطه مشروعه تقسیم کرد.علاوه بر ایران، این دو دستگی به حوزه علمیه نجف و سامرا سرایت کرد و آنها را نیز در برابر هم قرار داد. حامیان هر دو طرف کاسه ی داغتر ازآش وآتش بیار معرکه شدند و نهضت به آن بزرگی را گرفتار مشکل جدی کردند.

از سوی دیگر دشمنان هم که مترصد چنین فرصتی بودند وارد صحنه شدند،در مرحله نخست از نقاط ضعف شیخ فضل الله نوری بهره گرفتند، شایعاتی بر ضدش پراکندند.اورا طرفدار اعیان واشراف و عامل بیگانگان نامیدند، چهره ی مذهبی و سیاسیش را کاملا خدشه دار و بی اثر کردند. آن گاه اورا به اتهام های دروغین به پای میز محاکمه کشاندند و در نهایت به دارش آویختند.مردم تهران که برای تایید و تماشای این مراسم در میدان توپخانه گرد هم آمده بودند، این رخداد را به فال نیک گرفتند، هنگام اجرای حکم، کف زدند و هورا کشیدند تا صدای روشنگرانه ی شیخ را نشنوند. چون به آنها تبلیغ والقا شده و باورانده بودند که شیخ خائن به مُلک و ملت و مستحق اعدام است. علاوه وقتی این خبر به حوزه علمیه نجف وسامرا رسید در برخی محافل،مخالفین شیخ به شکرانه این نعمت! مجلس جشن گرفتند ودر میان طلاب شیرینی و شربت توزیع نمودند. پس از اعدام شیخ در مرحله دوم به سراغ آن دو سید (بهبهانی و طباطبایی) رفتند وهرکدام را به ترفندی هتک حرمت کردند و از میان برداشتند، آن گاه استبداد داخلی و استعمار خارجی را دوباره بر کشور ومردم حاکم کردند که در نهایت منجر به حاکمیت و قلدری رضا خان گردید، او وقتی مسلط شد همه را سرکوب کرد.

هدف از نقل این مصائب غم انگیز صرف قصه نویسی نیست. باید تاریخ را مرور کرد، از نقاط ضعف آن عبرت گرفت ونقاط قوتش را الگو قرار داد تا از تکرار تلخی ها مانع شد و قوت ها را قدرت بخشید.

شواهد و قرائن نشان می دهد، چند سالی است اراده ی مرموزی در کشور پا گرفته و قصد دارد به شیوه جدید به تخریب و هتک حرمت شخصیت های انقلابی و سرشناس روحانی به ویژه افراد موثر آنان بپردازند و با نشر اکاذیب و پخش شایعات،اذهان مردم را نسبت به آنان بدبین نمایند. ماهیت این اراده ی مرموز همان ماهیت شیطانی در انقلاب مشروطیت است، لکن در شکل و شمایل و شیوه، تفاوت هایی با هم دارند.

اوج این حرکت حساب شده در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به ظهور رسید و چند تن از رجال بارز حوزوی و انقلابی به صورت حساب شده،مورد هتاکی قرار گرفتند.

از سوی دیگر این افراد با شعارهای به ظاهر ارزشی و انقلابی که سر دادند، توانستند بعضی از روحانیون محترم واصولگرارا به حمایت از خویش بر انگیزانند و بدین وسیله به جایگاه معنوی واجتماعی آنان نیز ضربه جدی وارد سازند،همان طوری که توانستند تعدادی از روحانیون اصلاح طلب را که در ردیف مخالفان سر سخت آنها بودند از صحنه خارج کرده ومنزوی نمایند. این اراده ی مرموز ونامرئی که در واقع از بطن اصولگرایان سر بیرون آورده بود، با ترفندی که به کار گرفت، هم بسیاری از روحانیون اصولگرا را از کارآیی واعتبار انداخت وهم روحانیون اصلاح طلب را خلع سلاح کرد، این کار در مورد گروه دوم با قهر وغلبه انجام گرفت اما در مورد گروه اول به شیوه ی چراغ خاموش عمل شد.

اکنون از این اراده ی مرموز، شاهد ترفند های جدیدتری هستیم، برخی به تازگی خودشان وارد میدان نمی شوند بلکه در پس پرده ونامحسوس عملیات هتک حرمت واتهام زنی ها را مدیریت و هدایت می کنند.تاسف بارتر این که تعدادی از روحانیون ساده لوح وبازی خورده را در این عملیات به استخدام گرفتند. به عبارت روشن تر این بار با دست خودِ روحانیت، تیشه به ریشه ی روحانیت می زنند.در این مورد نمونه های بسیاری می توان ذکر کرد:

یکی از روزنامه ها که از کمکهای مالی و فکری همین جریان تغذیه می شود، مرتب به سراغ ائمه جمعه جوان وکم تجربه رفته و با انجام مصاحبه هایی، آنان را بر ضد بعضی شخصیت های موجه نظام اسلامی تحریک وعصبانی می کنند، بعد حرف های آنان را در روزنامه چاپ و منتشر می سازند.یک موسسه ی تحقیقی وتاریخی که مدیریت آن برعهده ی یکی از روحانیون تند مزاج است، تاکنون کتاب های متعددی را پیرامون باصطلاح نقد افکار واندیشه های روحانیون منتقد با عناوین مختلف به چاپ رسانده است که بیشتر به فحش نامه وهتاکی شبیه است تا نقد ونقادی. چنانکه اخیرا صدا وسیما نیز به این جبهه پیوسته وبرخی از برنامه های خبری وغیر خبری خود را در اختیار این عملیات قرار داده است.

صرف نظر از درستی یا نادرستی این نقدها وتحلیل ها که هم اکنون در پی آن نیستیم،آنچه در مرحله نخست در ذهن هر خواننده ی منصف و تیزبین تداعی می کند این است که این اراده ی نامرئی در تلاش است از حوزه وروحانیت و چه بسا شخص حضرت امام خمینی انتقام بگیرد، زیرا این گونه روش ها پیش از آن که نقد یا تخریب یک فرد خاص یا چند نفر روحانی باشد، در عمل اساس روحانیت را به زیر تیغ تخریب وقربانگاه می کشاند. این جریان انحرافی تمام تلاشش این است که هر طور شده، میان شخصیت های موثر روحانی جدایی وتفرقه بیاندازد ویاران دیرین امام وانقلاب را از هم جدا کند. همان گونه که شیاطین در نهضت مشروطه، شیخ فضل الله نوری را از طبا طبایی و بهبهانی جدا کردند. اینان هم اکنون با طرح شایعات وتنظیم اسناد ومدارکِ دروغین وسرهم کردن فحش وناسزا در صدد تخریب این چهره ها ی مردمی وانقلابی هستند .

از ایادی پشت پرده ی جریانهای انحرافی بیش از این انتظاری نیست. آنها بارها ثابت کردند با حوزه، روحانیت، مرجعیت ودر راس همه ولایت فقیه مشکل جدی دارند، تعجب از تعداد اندکی از روحانیون است که ساده لوحانه نیروی پیاده نظام این جبهه شدند ومرتب از اینان بازی می خورند! شاید دل خوشیِ حضرات به این است که با این روش، رقبای سیاسی خود را به اصطلاح از صحنه خارج کرده و به انزوا می کشانند، در حالی که متوجه نیستند دقیقا سر شاخه نشسته اند و بُن شاخه را ارِه می کنند.روشن است اگر این تخریب ها و هتک حرمت ها ادامه یابد ومنجر به حاکمیت هر چه بیشتر جریان انحرافی شود دیگر جایی برای روحانیت، مرجعیت وولایت فقیه نخواهد ماند تا چه رسد به روحانیون مبارز یا روحانیت مبارز.چون به گفته ی صریح این حضرات:"دوره ی اسلام گرایی خیلی وقت است سپری شده است" واین همان حرف هایی است که در اوایل انقلاب آدم هایی مثل مقدم مراغه ای و حسن نزیه ها می زدند واینک از کوزه ی دیگران به بیرون تراوش می کند.

ساده لوحانی که پل پیروزی برای این جریان شدند، بدانند در حاکمیت جریانهای انحرافی نه از جامعه مدرسین خبری خواهد بود ونه از مجمع روحانیون وجامعه روحانیت.

حال که در آستانه انتخابات هشتمین دوره ی مجلس شورای اسلامی هستیم، جا دارد مسئولان دلسوز نظام، علمای اعلام و مراجع عظام، چاره ای بیاندیشند،استادان متعهد حوزه و دانشگاه، سخنوران ونویسندگان دردمند نگذارند بیش از این خناسان، نااهلان ونامحرمان به بدنه ی نظام اسلامی رخنه کنند وانقلاب و نظام را که حاصل خون هزاران شهید ومجروح وجانبازاست به سرنوشت تلخ مشروطیت گرفتار نمایند. والا این بار با دست خود زمینه ساز رضا خان دومی خواهیم شد که به مراتب از اولی برای دین و میهن و ملت خطرناک تر خواهد بود.ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم .

منبع: انتخاب

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود