کد خبر: 4139

تاریخ انتشار: 1390-11-24 - 08:35

نسخه چاپی | دسته بندی: لینکستان (مطالب دیگران) / مطالب دیگران- انقلاب اسلامی / مطالب دیگران- سیاسی / بین الملل
0
بازدیدها: 1 315

تفسیرهای متفاوت از تصویرهای حضور/سیدعباس‌صالحی 

چکیده: سالیانی است که این پرسش مطرح است که چرا مردم ایران، در گفت‌وگوهای خصوصی، جلسات خانوادگی، در تاکسی، در اداره و ... منتقد و گلایه‌مند جدی دولت و نظام سیاسی است اما در روزهایی مثل روز قدس و 22 […]

چکیده:

سالیانی است که این پرسش مطرح است که چرا مردم ایران، در گفت‌وگوهای خصوصی، جلسات خانوادگی، در تاکسی، در اداره و ... منتقد و گلایه‌مند جدی دولت و نظام سیاسی است اما در روزهایی مثل روز قدس و 22 بهمن و ... در راه‌پیمایی شرکت می‌کند و حضور چشمگیری دارد.

 

در پاسخ به این پرسش، چند نکته از سوی اپوزیسیون نظام مطرح می‌شود:

1- برخی می‌گویند که علت این حضورها «اجبار» است. مردم را مجبور می‌کنند که در این راه‌پیمایی شرکت کنند.

این پاسخ، از همان تحلیل‌هاست که سه دهه متوالی است مطرح می‌کنند؛ اما برای هزاران هزار نفر که در این راه‌پیمایی‌ها شرکت می‌کنند و در آن اجباری را نمی‌بینند؛ پاسخی سخیف و نامقبول است. بلکه گاه برخی از کج سلیقگی‌های اداری دیده شده می‌شود (و کم و بیش کم رنگ‌تر شده است) اما نمی‌توان سایه اجبار را بر فضای راه‌پیمایی‌ها دید و آن را عامل دانست.

2- برخی دیگر می‌گویند که تبلیغات رسانه‌ای نظام و دولت چونان شرایطی را پدید می‌آورد که عده‌ای جو زده می شوند و در تصمیم هیجانی وارد تظاهرات و راه‌پیمایی‌ها از نوع روز قدس و 22 بهمن می‌گردند.

این پاسخ قانع کننده نمی‌نماید زیرا اولا تبلیغات رسانه‌ای (با هر میزان از قدرت و شتاب) بایستی زمینه‌ها و اقتضائات روانی داشته باشد تا اثر بگذارد و ثانیاً چرا رژیم‌هایی با تبلیغات قوی‌تر و رسانه‌های مجهزتر از چونان قدرتی در بسیج عمومی برخودار نیستند؟ چرا به عنوان نمونه دولت موجود روسیه، پس از انتخابات، از بسیج حداکثر بیش از 50 هزار نفری در مسکو عاجز است و حتی آن رقم را، رقم مهمی در بسیج هواخواهان خود تلقی می‌کند؟

3- و عده‌ای دیگر می‌کوشند که با کم رنگ نشان دادن تعداد شرکت‌کنندگان در تظاهرات یاد شده، صورت مساله را پاک کنند و یا از اهمیت پرسش بکاهند؛ اما برای کسانی که که خود حاضر در صحنه هستند و تعداد معتنابه را می‌بینند؛ طبعا پرسش همچنان باقی است. بلکه می‌توان (و بلکه باید) از اغراق‌ها کاست و ارقام را واقعی دید و روایت کرد؛ اما در همان حد و سطح ارقام واقعی (و نه مبالغه‌آمیز) برای حضورهای متراکم چه تفسیر و روایت متفاوتی می‌توان داشت؟

4- و بالاخره عده‌ای از آنان در روزهای قبل از تظاهرات، از ملت هوشمند ایران یاد می‌کنند که این حضور را تحریم خواهند کرد و ... ولی پس از حضور مردمی، به فحاشی به ملت ایران می‌پردازند و این که حق این ملت است که گرفتار استبداد و فقر و ... باشند و هزاران و بد و بیراه دیگر. این ادبیات روشن است که گفتمان و منطقی مبتذل است؛ چگونه می‌توان با تمجیدهای مبالغه‌آمیز و تحقیرهای توهین‌گون، برداشت درست از یک ملت داشت؟

* * *

به نظر می‌رسد که بایستی در ره‌یابی به سرّ حضور (علی رغم نقدها و گلایه‌های ملی) به نکاتی دیگر توجه داشت:

عامل اول: ملت ایران در بیش از سه دهه متوالی برای ساخت و ساز این نظام رنج و مشقت بسیار برده است؛ در دوره انقلاب، دفاع مقدس و... در هر آجر که به آجر نهاده شده و یا هر تهدید که از دامنه این مرز و بوم رفع شده است؛ با چنگ و دندان در بناسازی و تهدید زدایی نقش بارزی داشته است؛ این نظام با هجوم یک قبیله متجاوز و یا کودتای یک عده نظامی گستاخ و یا تهاجم یک قوم اشغالگر به وجود نیامد تا ملت نسبت به بقا و آینده آن، بر تفاوت باشد و یا بتواند بی تفاوت بماند. ملت ایران، چونان خانواده‌ای که در تنگنا و عسرت، زمینی را حیازت و احیا کرده و با سختی و مشقت آن را به سقف رسانده و در آن سکنا گزیده است؛ از خانه مسکونی خویش حفاظت می‌کند. ممکن است که ده‌ها نقد و گلایه از زیرساخت‌ها و روبناها داشته باشد اما دلبسته خانه خویش است.

عامل دوم: جامعه ایرانی به شدت استقلال‌خواه و بیگانه‌ستیز است. شاید به همین دلیل تمامی اقوام مهاجم را در درون خود هضم کرد و در سده‌های اخیر، علی رغم سلطه گسترده استعمار، تحت اشغال مستقیم قدرت‌های خارجی در نیامد و در این جهت، تاریخی متمایز از اکثریت قاطع کشورهای اسلامی را دارد. به مناطق مختلف جهان اسلام بنگرید که کمتر کشوری را می‌یابید که درد اشغال مستقیم استعمارگران را نچشیده باشد؛ از مغرب اسلامی تا خاورمیانه و کشورهای مسلمان شبه قاره هند و آسیای میانه و آسیای جنوب شرقی. اما در این میان «ایران» تحت استمار درنیامد و مستقل زیست و ماند!

این روحیه استقلال‌خواهی موجب می‌شود که جامعه ایرانی، علاقه‌مند نظام مستقل خود باشد گرچه در تدبیر و مدیریت اجتماعی گلایه‌مندی‌های فراوان از آن داشته باشد و با همین علقه و احساس است که هرگاه نظام سیاسی خویش را در خطر از ناحیه قدرت‌های خارجی بیابد؛ احساس مضاعف در حمایت می‌یابد و با توان و حمّیت بیشتر به مقابله با تهدیدات خارجی و دفاع از نظام بومی می‌پردازد.

عامل سوم: نظام سیاسی در ایران، با باورها و عقاید دینی جامعه ممزوج شده است و چون باورهای دینی در این جامعه ریشه دارد و پر لایه است؛ بخش زیادی از جامعه دینی کشور (که بخش اصلی جامعه ایرانی را می‌سازند) دفاع بیرونی از نظام سیاسی را با لایه‌های اعتقادی خویش در پیوند می‌یابد؛ از این رو اگر نقدهای جدی بر مدیریت و تدبیر سیاسی حاکمان داشته باشند چون اصل نظام اسلامی را با باورهای دینی خویش موجه و مدلل ساخته‌اند؛ در دفاع از آن در صحنه‌های عمومی کوتاهی نمی‌ورزند.

عامل چهارم: جامعه ایرانی ممکن است نسبت به مدیران سیاسی خویش، منتقد و گلایه‌مند باشد؛ اما نسبت به رقبای بدیل نظام بدبین است. از سلطنت طلبان مستبد که امروزه دعوی دموکرات منشی دارند؛ از تروریست‌های منافق پناهنده به صدام سفّاک، که اینک ادعای جمهوریت دارند؛ از رئیس‌جمهوری مخلوع که دست در دست تروریست‌ها نهاد و بزرگانی چونان شهید بهشتی، شهید رجائی، شهید باهنر، شهدای محراب و... را به خاک و خون کشاند و اینک از اصول آزادی و کرامت انسانی دم می‌زند تا صهیونیست‌های غاصب که بیش از 6 دهه است که مردم فلسطین و ملل مجاور را نابود و آواره ساخته‌اند و اینک از حقوق انسانی مردم ایران سخن می‌گویند و گروه‌های دیگر و دیگر ...

در یک کلام مردم ایران، هر قدر نسبت به وضعیت حال گلایه‌مندی داشته باشند؛ اما از این شعور وجدانی برخوردارند که نباید این کشتی را به ناخدایانی سپرد که تجربه‌های تلخ پیشینی‌شان را در اختیار دارند.

در مجموع این عوامل و عوامل مشابه، شاید پاسخ به پرسش نخستین این جستار باشد که چرا جامعه‌ای منتقد و گلایه‌مند از شیوه مدیریت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حکمرانان خویش، همچنان در صحنه‌های عمومی از این نظام سیاسی به دفاع بر می‌خیزد و آن را وظیفه ملی و دینی خویش تلقی می‌کند. اما باید هشیار بود که از این حضور، تفسیرهای غلط صورت نگیرد و تاییدهای ناصواب از آن نتیجه‌گیری نشود

 

منبع:19دی 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود