کد خبر: 5754

تاریخ انتشار: 1389-11-12 - 13:35

نسخه چاپی | دسته بندی: فرهنگ و مدیریت فرهنگی / یادداشت مدیرمسئول / سازمان های فرهنگی
0
بازدیدها: 1 525

هدف امام خمینی(ره) از ایجاد حکومت اسلامی

امروز 12بهمن، آغاز دهه مبارک فجر و سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. انقلابی که با هدایت پیامبرگونه امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. رهبری که بدون تردید در طول تاریخ غیبت کبری نظیری […]

امروز 12بهمن، آغاز دهه مبارک فجر و سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. انقلابی که با هدایت پیامبرگونه امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. رهبری که بدون تردید در طول تاریخ غیبت کبری نظیری برای آن نمی توان یافت. ایشان غیر از جایگاه رفیع علمی، فقیهی مبرز، مرجع تقلید، حکیم و عارف متاله و استاد اخلاق، آشنا به زمان، و برخوردار از هوش و ذکاوت فوق العاده بود. کلامی نافذ و بدون تکلف با عموم مردم مقصود خود را بسیار ساده ولی متقن بیان می کردند. ممکن است بعضی از این خصوصیات را در میان برخی از رهبران دینی دیگر نیز بتوان سراغ گرفت، اما جمیع این خصوصیات به ضمیمه اتکای ویژه ایشان به خدواند که بارها از خود ایشان شنیده شد که از غیر از خدا از هیچ چیز نترسید و جز تکلیف اورا وادار به حرکت و سکوت نکرد،ایشان را منحصر به فرد ساخته بود.

"ولایت" خمیر مایه شخصیت وجودی امام بود. "ولایت الهی" را باور کرده بود و غیر او را موثر نمی دانست. این که مطلبی رابا استدلال بیان کنیم ویا با تمام وجود به آن باور داشته باشیم، فاصله فراوانی است.در تفاوت این دو مرحله باور، ایشان می فرمود با این که می دانیم از یک فرد میت کاری برنمی اید، اما معمولا از این که یک شب تا صبح در کنار یک میت باشیم آرامش نداریم اما کسی که کار او غسل وکفن اموات است، چون باور دارد که از میت کاری بر نمی اید، از آن ترسی ندارد.

ظاهرا این باور نتیجه سیر وسلوک عرفانی ایشان بود.عرفا در سیر عرفانی خود دارای چهار سفر هستند که به اسفار اربعه، معروف است. این سیر ها به ترتیب طی مسیر عبارت است از: • سیر از خلق به حق ( سیر من المخلوق الی الخالق) • سیر در حق ( سیر فی الحق بالحق) • سیر از حق به خلق ( سیر من الحق الی الخلق بالحق)

• سیر در خلق ( سیر فی الخلق بالحق)

ایشان پس از دست یافتن به مقامات خودسازی و خروج از انانیت ها و...،سیر الی الله و...، و در آخرین مرحله این سفر،موضوع "ولایت فقیه" را برای اعتلای مردم، طرح، تبیین و در جهت تحقق آن حرکت کردند.در این مرحله همراهی مردم را می طلبید.نیاز به ابزار داشت.خود ایشان در درس ولایت فقیه در نجف می فرموداگر عصای موسی ندارید، آن را برای خود ایجادکنید. تحقق ولایت فقیه را با این تلقی و به ضمیمه اثبات آن با دیدگاه فقهی مستدل،لذا ایجاد زمینه  آن را بر فقیه واجب می دانست.

تفاوت دیدگاه ایشان در موضوع ولایت فقیه در همین نکته بود. بدون استثنا تمام فقها حفظ نظام  اسلامی موجود، و یا استقبال وترجیح اجرای حدود الهی در زمان غیبت را قائل هستند، وولایت فقیه را بر برخی امور  را اعتقاد دارند، اما ایشان علاوه بر آن، ایجاد زمینه تحقق این ولایت را نیز تکلیف فقیه می دانستند.لذا مقدمات ان را فراهم کردندتا هدف اصلی یعنی سیر نهایی عرفانی تحقق یابد.

توجه ایشان به همراهی مردم با نظام از نوع وام گرفتن از مدل های سیاسی رایج روز دنیا و بحث دموکراسی و رعایت آرای مردم نبود، بلکه آن را لازمه سیر فی الحق بالحق می دانستند. این همان راه انبیا است، که هدایت "ناس" را تکلیف خود می دانستند.باید به گونه ای تلاش کرد تا هرچه بیشتر همراه شوند.قرآن  به دلدارى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پرداخته، مى‏گويد: «گويى مى‏خواهى جان خود را به خاطر اين كه آنها ايمان نمى‏آورند از شدت اندوه بر باد دهى» (لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ)(1).

"جمهوری اسلامی"،نه یک کلمه کمتر ونه یک کلمه بیشتر:

این که قبل از رفراندم تعیین حکومت،در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی،تمام همت ایشان نسبت به این ترکیب بود و با اصرار فراوان نظر خود را این چنین فرمودند که نوع حکومت،"جمهوری اسلامی"،نه یک کلمه بیشتر ونه یک کلمه کمتر،در قبال برخی گرایش ها که احیانا،"جمهوری"،"جمهوری دمکراتیک اسلامی" ویا "حکومت اسلامی،بدون جمهوریت"،ناظر به این نکته ظریف بود که:

اولا: بدون اسلام وتعلیمات عالی آن، این هدف یعنی تعالی انسان تحقق نمی یابد،

ثانیا:اسلام کمبود ندارد تا دمکراتیک بودن آن را از جایی وام بگیرد،

ثالثا:حکومت اسلامی بدون مردم وجمهوریت،آن هدف تحقق نمی یابد،این انسان ها باید تعالی یابند.اگر قوانین اسلامی،حتی در بعد اجتماعی اجرا شود و تحقق یابد،مگر در اعمال فردی که نیاز به باور وایمان مردم است وغرض از ایجاد حکومت تحقق تعالی انسان ها است،تحقق می یابد؟یعنیمگر معنی دارد، بدون "باور" مردم "همراهی" مردم صورت گیرد و "بدون همراهی" مردم مگر این سیر تحقق می یابد؟

ایشان آن قدر به راه خود ایمان داشت که می فرمود اگر از فرودگاهی به فرودگاه دیگر بروم دست از آن برنمی دارم. مردم نیز به آن یگانه دوران، به صداقت او  و حقانیت راه او ایمان آورد و آن انقلاب واقعی،یعنی انقلاب درونی(فرهنگی) در مردم ایجاد شد. بااین انقلاب و تغییر درونی مردم بود که بدون تردید عنایت مستمر الهی او را همراهی کرد و غرض ایشان شکل گرفت. یعنی مردم بدون هیچ وسیله و فقط با جان های خود، آن هدف مقدس را تحقق دادند.

تمام  دوره رهبری ایشان حرکت در همین مسیر بود.در جنگ صدام، در واقع جنگ را به کلاس عملی اخلاق و سیر وسلوک تبدیل کردند. روح های مستعدی که توانستند این پیام الهی را درک کنند، یک شبه ره صد ساله را پیمودند.دشمنان هم این مسئله را کاملا درک کرده بودند. گرچه ایشان به اقتضائات و امکانات، و میزان تحمل عمومی هوشیارانه توجه داشتند.مناسب است به عین فرمایش خوشان استناد شود:

در 4 خرداد1358 در جمع مردم فرمودند:

 فَاستَقِم كَمَا امِرتَ در دو جاى قرآن است؛ يكى در سوره «شورا» ست(2) و يكى در سوره «هود» است(3) كه در آنجا فَاستَقِم كَمَا أُمِرتَ و من تَابَ مَعَك. در روايت(4) وارد شده است كه نبى اكرم فرمود: شَيَّبَتْنى سُورَةُ هودٍ لِمَكَانِ هذه الآيَةِ در سوره «شورا» امر شده است كه پيغمبر استقامت كند. در سوره «هود» امر شده است پيغمبر و امت استقامت كنند. استقامت امت را هم در سوره «هود» خواسته است خداى تبارك و تعالى .... كه پيغمبر مى فرمايد كه مرا پير كرد اين آيه؛ براى اينكه امرِ مشكل مهمى است. قيام براى خدا، و استقامت دنبال آن قيام. در وصيت خدا به وسيله پيغمبر براى امت؛ اين است كه قيام كنيد براى خدا، يكى يكى قيام كنيد، جمع جمع قيام كنید(5)؛ لكن قيام براى خدا. در اين آيه است كه استقامت كنيد ..

تحول روحى، منشأ پيروزى.

شما ملت قيام كرديد، و بحمداللَّه قيام شما براى خدا بود، همه فرياد مى‏زديد كه ما «جمهورى اسلامى» مى‏خواهيم. براى احكام اسلام قيام كرديد. امر اول را كه فرموده‏اند. قيام كنيد براى خدا اطاعت كرديد؛ باقى مانده است امر دوم: فَاستَقِم كَمَا أُمِرتَ و من تَابَ مَعَكَ؛ استقامت كنيد، اين قيام را حفظ كنيد. اين تحول روحى كه براى شما ملت حاصل شده است حفظ كنيد. استقامت كنيد، نگه داريد اين تحول انسانى كه بالاتر از تحولهاى فعال خارجى است. اين تحولى كه شما را براى رسيدن به آمال مشتاق كرد كه خون بدهيد، اين تحول انسانى كه شما براى برادرانتان حاضريد جان بدهيد و حاضريد مال بدهيد و حاضريد وقت صرف كنيد، اين تحول مهم بود؛ اين تحول بالاتر از اصل مبارزه بود. تحول نفسانى؛ تحول روحى؛ تحول انسانى؛ اين تحول را حفظ كنيد؛ مستقيم باشيد، استقامت كنيد. دشمن در توطئه است. دشمن در حال توطئه و نقشه است. اگر استقامت نكنيد، اگر اين تحول را حفظ نكنيد، شايد خداى نخواسته دشمن پيروز شود. اين تحول روحى، اين تحول انسانى، اين تحولى كه اساس پيروزى شما بود، اين تحول را حفظ كنيد تا پيروز شويد ... (صحيفه امام، ج‏7، ص: 494)

این نگاه امام به موضوع تحول روحی که خمیر مایه حرکت انسانی است، در حاشیه هدیه صحیفه سجادیه به سیدعلی خمینی، که در ماه های پایانی عمر پربرکت خود نگاشته اند(6)، بسیار خواندنی و تامل برانگیز است:

بسمه‌تعالي «هدية النملة» فارغ از هر دو جهانم به گل روي علي از خم دوست جوانم به خم موي علي طي كنم عرصه ملك و ملكوت از پي دوست ياد آرم به خرابات چو ابروي علي

صحيفه كامله سجاديه، نمونه كامل قرآن صاعد است و از بزرگترين مناجات عرفاني در خلوتگاه انس است كه دست ما كوتاه از نيل به بركات آن است؛ آن كتابي است الهي كه از سرچشمه نورالله نشأت گرفته و طريقه سلوك اولياي بزرگ و اوصياي عظيم‌الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهي مي‌آموزد. كتاب شريفي است كه سبك بيان معارف الهيه اصحاب معرفت را چون سبك قرآن كريم بدون تكلف الفاظ در شيوه دعا و مناجات براي تشنگان معارف الهيه بيان مي‌كند. اين كتاب مقدس چون قرآن كريم سفره الهي است كه در آن، همه گونه نعمت موجود است و هر كس به مقدار اشتهاي معنوي خود از آن استفاده مي‌كند. اين كتاب همچون قرآن الهي ادق { دقيق‌ترين} معارف غيبي كه از تجليات الهي در ملك و ملكوت و جبروت و لاهوت و مافوق آن حاصل مي‌شود در ذهن من و تو نيايد و دست طلبكاران از حقايق آن كوتاه است، به شيوه خاص خود قطراتي كه از درياي بيكران عرفان خود مي‌چشاند و آنان را محو و نابود مي‌كند:

پس عدم گردم عدم چون ارغنون گويدم انا‌اليه راجعون پس تو اي نويسنده محروم از همه معارف و بيخبر از كون و مكان، قلم را بشكن و صحيفه را ببند و از حد خود كه هواهاي نفساني چون تار عنكبوت بر سراسر وجودت پيچيده و هر روز و شب افزون مي گردد به فضل لايزال الهي پناه ببر «انه ذو رحمة واسعة» و من اين كتاب بزرگ را به فرزند عزيزم كه در جبهه او نور و نور علي نور مي‌بينم و آن عزيز كه يادگار احمد (آقاي سيد احمد خميني) و از سلاله اطهار و از طباطبايي‌ها كه افتخار فرزندي حسنين را دارند اهدا كردم و اميدوارم او از علماي برجسته و فقهاي متعهد و از عرفاي مجاهد في‌سبيل‌الله در دو جبهه ظاهر و باطن شود و از اين كتاب مقدس به طور شايسته بهره‌مند گردد و پدر پير خود، خميني را كه عمري با هواي نفس و عصيان و ناسپاسي گذرانده و اكنون با روي سياه و كوله‌باري از معصيت بدون هيچ اميد - مگر به فضل خداي رحمان - از اين دار و ديار به دار و ديار ديگر مي‌رود از طلب رحمت و دعايي و بخشش گناهان بر او منت نهد. خداوندا، اين عائله را به تو سپردم و از هيچ كس اميدي ندارم، تو خود با عنايات خويش آنان را تحت تربيت خويش قرار ده. به تاريخ شب سه‌شنبه 22 آذرماه 1367 / سوم جمادي الاولي 1409 بنده عاصي خدا روح‌الله الموسوي خميني

__________________________________________________

(1)-شعراء/3

 (2)بخشى از آيه 15 سوره شورا.. (3)- بخشى از آيه 112 سوره هود: «استقامت كن چنانچه مأمور شده‏اى به همراه آنان كه با تو بازگشتند».. (4)- علم اليقين 2: 971: «سوره هود به خاطر جايگاهى كه اين آيه دارد مرا پير كرد».. (5)- اشاره به آيه 46 سوره سبأ: «قُلْ إنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّهِ مثْنى‏ وَ فُرادى‏».

(6)این دستور العمل را از خبرگزاری فارس باعنوان: حاشيه‌اي كه امام روح‌الله درباره سيد علي خميني نوشت نقل کرده ام.

بازتاب ها:

http://akhbar.bloglor.com/post1644.html

http://www.asreiran.mihanblog.com/post/272

http://www.ayandenews.com/news/24903/

http://www.19dey.com/maghalat/2791-???-????-?????(??)-??-?????-?????-??????.html

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود